نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

واما جزئیات تولد نورا

سلام به همه ی دوستان گلمون 25 خرداد تولد نورا خانم  بود که این  تولد با تم پروانه برگزار شد عزیزم تولدت رو خیلی خودمونی گرفتیم ولی کلی واسش زحمت کشیدم تا عکس و خاطرش واست بمونه گلم هم به خاطر اینکه مهمون زیادی دیدنی کلافه میشی و اونوقت ما اصلا چیزی از تولد وتم اون نمی فهمیدیم  و هم به خاطر اینکه آبجی مهدیه به دلش نیاد گفتیم فعلا امسالو خودمونی تر بگیریم عشق من کلی حال کردی بعد از طهر که عمه وخاله و زن عمو زندایی مامان جونو مامان بزرگ بودن کمی قر و فر دادی و کمی رقصیدی آخرش هم که پای خاله معصومت خوابیدی توی اون شلوغی 2 ساعت گرفتی خوابیدی مثل اینکه میدونستی شب مهمون داریمو و تو باید مهماندار خوبی باشی و از مهمونات پذیرایی ...
28 خرداد 1392

واما جزئیات تولد نورا

سلام به همه ی دوستان گلمون 25 خرداد تولد نورا خانم بود که این تولد با تم پروانه برگزار شد عزیزم تولدت رو خیلی خودمونی گرفتیم ولی کلی واسش زحمت کشیدم تا عکس و خاطرش واست بمونه گلم هم به خاطر اینکه مهمون زیادی دیدنی کلافه میشی و اونوقت ما اصلا چیزی از تولد وتم اون نمی فهمیدیم و هم به خاطر اینکه آبجی مهدیه به دلش نیاد گفتیم فعلا امسالو خودمونی تر بگیریم عشق من کلی حال کردی بعد از طهر که عمه وخاله و زن عمو زندایی مامان جونو مامان بزرگ بودن کمی قر و فر دادی و کمی رقصیدی آخرش هم که پای خاله معصومت خوابیدی توی اون شلوغی 2 ساعت گرفتی خوابیدی مثل اینکه میدونستی شب مهمون داریمو و تو باید مهماندار خوبی باشی و از مهمونات پذیرایی کنی عصری هم که ...
28 خرداد 1392

نورا در گردش

جای همه دوستان خالی نورا طی دو سه روز اخیر فقط رفته گشت و گذار و حسابی حال کرده آخه پریا دختر خاله که اومده فرجه تا درس بخونه بدون نورا نمیتونه و ما هم همکاریش میکنیم تا بهتر درس بخونه چند روز پیش نورا رو برده بودیم روستای سقزلی که اونجا حسابی واسه خودش حال کرده از طویله بگیر و برو تا سوار بر تراکتور انشالله بزودی عکسا آپلود میشه سفر بعدی نورا به باغی با صفا نزدیک شهر نیر بود که اونجا هم کلی خوش گذروند و تا اومد تو ماشین 2 ساعت خوابید به طوریکه خونه هم اومدیم بیدار نشد حسابی خسته بود گلم عکسای باغم سعی میکنم در اولین فرصت آپلود کنم فعلا بای بای به امید دیدار ...
18 خرداد 1392

نورا در گردش

جای همه دوستان خالی نورا طی دو سه روز اخیر فقط رفته گشت و گذار و حسابی حال کرده آخه پریا دختر خاله که اومده فرجه تا درس بخونه بدون نورا نمیتونه و ما هم همکاریش میکنیم تا بهتر درس بخونه چند روز پیش نورا رو برده بودیم روستای سقزلی که اونجا حسابی واسه خودش حال کرده از طویله بگیر و برو تا سوار بر تراکتور انشالله بزودی عکسا آپلود میشه سفر بعدی نورا به باغی با صفا نزدیک شهر نیر بود که اونجا هم کلی خوش گذروند و تا اومد تو ماشین 2 ساعت خوابید به طوریکه خونه هم اومدیم بیدار نشد حسابی خسته بود گلم عکسای باغم سعی میکنم در اولین فرصت آپلود کنم فعلا بای بای به امید دیدار ...
18 خرداد 1392

اولین سفر هواییت

گل مامانی سه شنبه بابایی طی یه ماموریتی عازم تهران بود که پیشنهاد کرد ما هم باهاش بریم البته اولش نمیخواستم برم آخه گفتم هم تو اذیت میشی هم خودم ولی وقتی بابایی گفت ماموریتش اگه با هواپیما بخواد بره و بیاد سه روز طول میکشه گفتم واسه من و شما هم خودش بلیط تهیه کنه تا ما هم باهاش بریم آخه دیگه سه روز بی بابایی موندن سخته و با اتوبوس برگشتن بابا به خاطر یه روزه کردن ماموریت سخت تر بنابراین ترجیح دادم ما هم باهاش بریم سه شنبه عصری ساعت ٥.٥ پرواز داشتیم که با یک ساعت تاخیر و کلافه شدن شما دختر گلم همراه بود ولی عزیز دل مامانی تا هواپیما بلند شد گرفتی خوابیدی آخه اونقدر تکون تکون داشتیم که با ماشین اشتباه گرفتی خوابیدی  اونجا هم که رفتیم خ...
11 خرداد 1392

اولین سفر هواییت

گل مامانی سه شنبه بابایی طی یه ماموریتی عازم تهران بود که پیشنهاد کرد ما هم باهاش بریم البته اولش نمیخواستم برم آخه گفتم هم تو اذیت میشی هم خودم ولی وقتی بابایی گفت ماموریتش اگه با هواپیما بخواد بره و بیاد سه روز طول میکشه گفتم واسه من و شما هم خودش بلیط تهیه کنه تا ما هم باهاش بریم آخه دیگه سه روز بی بابایی موندن سخته و با اتوبوس برگشتن بابا به خاطر یه روزه کردن ماموریت سخت تر بنابراین ترجیح دادم ما هم باهاش بریم سه شنبه عصری ساعت ٥.٥ پرواز داشتیم که با یک ساعت تاخیر و کلافه شدن شما دختر گلم همراه بود ولی عزیز دل مامانی تا هواپیما بلند شد گرفتی خوابیدی آخه اونقدر تکون تکون داشتیم که با ماشین اشتباه گرفتی خوابیدی اونجا هم که رفتیم خونه خ...
11 خرداد 1392

...؟.؟

همسر عزیزم نمیدانم که دانستی دلیل کریه هایم را نمیدانم که حس کردی سکوتم را ولی دانم که میدانی که من عاشق بودم وهستم وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم نازنینم همیشه عشقم هستی و خواهی بود بابای خسته ی نورا روزت مبارک ساعت ١ نصفه شبه خوابم نبرد دیدم شما به خواب نازی رفتین عزم نوشتن کردم و نوشتنی که جمله بندی نداره آخه منم خسته ام ولی بنا به دلایلی خوابمون نبرد که نبرد خودمان همعلت ندانستیم؟؟؟!!!!گفتیم حد اقل بنویسیم سایه ی پر مهرتو بالای سرمون نیاز داریم همیشه با ما باش امسال اولین ساله که با کلمه ی پر مهر پدر روزت تبریک گفته میشه کره مربای من دوست دارم در این شب بزرگ از خدای مهربون سلامتی رو واسه ی همه ی باب...
11 خرداد 1392